داستان عشقی غیرممکن که زادهٔ انتقام است. میران بهعنوان تاجری وارد شهر میشود و مراوداتش را با خانوادهٔ شاداوغلوها بیشتر میکند و در نهایت نوهٔ نصوح شاداوغلو (ریّان) را خواستگاری میکند. از آنجاییکه ریّان نوهٔ تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعاً خوبی محسوب میشود، نصوح میخواد که نوهٔ دیگهاش یارن شاداوغلو را به او بدهد ودر اخر…